کندر Kondar

کندر Kondar

کندر Kondar

کندر Kondar

شمع من شو

همچو پروانه ام و شمع ولی نیست مرا

 

شمع من شو که به دورت پر خود سوزانم

 

همچو مجنونم و لیلی بر من نیست چرا

 

لیلی ام شو که به راهت بدهم این جانم

 

همچو خورشیدم و از نور مرا چیزی نیست

 

بنشین در بر من تا که جهان تابانم

 

همچو دریایم و من بی خبر از جوش و خروش

 

چون به ساحل تو بیایی دو جهان لرزانم

 

همچو کوهم که مرا طاقت استادن نیست

 

                            گو سلامی که فلک در ره تو جنبانم

علی

در نام علی راز جهان می بینم

 

هم کعبه و بتخانه در آن می بینم

 

راز دو جهان در قدم شامگهش

 

جای قدمش سرو روان می بینم

 

در ضربت ذوالفقار و مهر و کرمش

 

من بت شکنی چو کهکشان می بینم

 

در صبحدم نوزده ماه خدا

 

افلاک و زمین دل نگران می بینم

 

در عصمت همسر علی دخت نبی

 

عطر گل یاس را نهان می بینم

 

در یا علی هر دم و هر لحظه خویش

 

من کوه به یا علی دوان می بینم

 

با نام علی "امیر" در اندیشه خود

 

                                  دلمرده خویش را جوان می بینم

عشق یعنی ...

عشق یعنی قصه ای بی انتها

          

 عشق یعنی درد و رنجی بی دوا

 

عشق یعنی دل به دلبر داشتن

 

عشق یعنی در دلی گل کاشتن

 

عشق یعنی انتهای بندگی

 

عشق یعنی معنی دلدادگی

 

عشق یعنی سوز چشمان خمار

 

عشق یعنی سبزی همچون بهار

 

عشق را چشمان تو تفسیر کرد

 

عشق را سوز نگاهت سیر کرد

 

عشق یعنی سرور و مولا علی

 

عشق یعنی آفتابی منجلی

 

عشق یعنی صافی دل همچو آب

 

عشق یعنی مستی ناب شراب

 

عشق یعنی کربلا و کودکان

 

عشق یعنی زینب و آه و فغان

 

عشق یعنی مست دریای جنون

 

عشق یعنی خون و خون و باز خون

 

عشق را تفسیر کردندش همه

 

من شدم در این میان پر واهمه

 

من چه گویم عشق من یعنی علی

 

                                              یا علی و یا علی و یا علی

مادر

تو را من می شناسم

 

از صدای نازک لالایی ات

 

ای مادر

 

ای همواره امیدم

 

به ذهنم می رسد گویا

 

برایم تا سحر همچون رخ مهتاب می ماندی و می خواندی

 

چونان بلبل که در پس کوچه های آرزو می ماند

 

 و شعری نو برایم در افقهای نگاه خسته ام می خواند

 

تو را من می شناسم  آری ای مادر

 

که چون خورشید می تابی

 

تو را من می شناسم

 

لیکن ای مادر نمی دانم

 

میان شبنم و دستان پرمهرت

 

نمی دانم چه می گویم

 

چرا همواره در وهم و پریشانی گرفتارم

 

چرا از عشق می گویم

 

ولی هرگز از او چیزی نمی دانم

 

برایم باز از عشق و حقیقت قصه ای برگو

 

که من مغروق این اعماق اقیانوس وجدانم

دانلود رایگان مرورگر فارسی کندر

دانلود رایگان مرورگر کندر  

  

لطفا قبل از نصب مرورگر فارسی کندر Dotnetframework 4 را نصب نمایید.