ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | ||
6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 |
13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 |
20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 |
27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
لحظه به لحظه عمر من بی تو تباه می شود
این دل پر زمهر هم
گر تو به دادش نرسی
غرق گناه می شود
ای که تو درد و چاره ای
چاره ی درد من تویی
درد؟ چه گویمت چه درد
درد من از دوری توست
وصل تو چاره من است
گر به علاج درد من
مایلی ای دوست
بیا
یک قدمی به سوی من
تا که به دست تو دهم
این دل پاره پاره را
خود دل من بگویدت
چاره ی درد او تویی
درد دلم دوا نما
ای تو همه وجود من
چاره ی درد من تویی
چاره ی درد من تویی .
سروده شده در تاریخ : 7-1-1386
آمدی دیر ولی خوشحالم
بی تو از جمله جهان بیزارم
------------------------------
بنشست بر لب حوض
تا تماشا کند ماهی قرمز را
ولی از بخت بدش
باد از راه رسید و لگد زد او را
تا بیاید به خودش
دید در حوض است
ماهی آمد طرفش و دماغش بگرفت
ناگهان جیغی زد و از خواب پرید!
سروده شده در تاریخ 6-1-1386